بقیه ی قضیه ی زمین خریدن


خب من اون روز خیلی جزئیات رو ننوشتم، چون هم حوصله ی شما سر می رفت، هم خودم یه سری چیزاش دیگه به خاطر مرور زمان یادم رفته بود.

ولی خب الان چیزایی که یادم مونده برای خونه خریدن رو بقیه شو بهتون میگم که یه کمی به اطلاعاتتون اضافه بشه و اگه خواستین بیاین آلمان خونه بخرین، بدونین چطوریه.

چون الان که شروع کرده ام، دقیقا نمی دونم چیا رو قراره بنویسم () احتمالا نوشته ام تکه تکه و پراکنده باشه.

قبل از اینکه بخواین قرارداد رو امضا کنین، دفتر ثبت، براتون یه پیش قرارداد با ایمیل می فرسته تا بخونین. یعنی همون چیزی که قراره امضا کنین رو مثلا یه هفته قبل ترش بهتون میدن که شما اگر نکته ای چیزی دارین که می خواین اضافه بشه یا گفته بشه، بگین. این قرارداد رو برای همه ی طرفین می فرستن.

مثلا ما اونو خوندیم و توش به جای 225 متر زمینی که قبلا نوشته بود، نوشته بود 223 متر زمین. منم زنگ زدم و به اون خانم بنگاهی گفتم که لطفا اینو درست کنین.

البته؛ با توجه به اینکه زمین الان به صورت یه تکه است و باید افراز بشه، ظاهرا این عدد فعلا فرضی هست و دقیقش بعدا اندازه گیری میشه.

حالا فعلا بقیه ی چیزا رو توضیح بدم، به این متراژ زمین برمی گردم.

داشتم در مورد دفتر ثبت اسناد میگفتم.

بعد از خوندن اون پیش قرارداد و اصلاح اون قسمت هایی که می خواستیم، قرار شد بریم دفتر ثبت و قرارداد رو امضا کنیم.

اونجا اون خانمی که اومد، قرارداد رو از ب بسم الله تااااا نون پایان، بلند برای همه می خوند. یعنی اول کارت شناسایی هامونو چک کرد که درست باشه. بعد قرارداد رو برامون خوند که بدونیم چیو امضا می کنیم.

واقعا هم از ب بسم الله خوند تا نون پایان ها. یعنی مثلا این جوری می خوند: قرارداد خرید زمین به آدرس فلان. این قرارداد بین دختر معمولی متولد فلان و فلانی متولد فلان به عنوان خریدار و فلانی به تاریخ تولد فلان منعقد می گردد... .

هر جا هم که به نظرش خیلی قرارداد اصطلاح حقوقی داشت، برامون توضیح میداد. آخه یه سری جاها مثلا گفته بود فلان چیز طبق بند فلان، تبصره ی فلان عمل می شود.

آخرش هم باز گفت اگر سوالی دارین بگین و به سوالامون جواب داد و در نهایت همه امضا کردن.

ولی از اونجایی که یکی از طرفین نبود، به ما گفت که باید یه بار دیگه هم برای یه کار دیگه اش بیاین اینجا که گفتیم باشه دیگه؛ چاره ای نیست.

کلا هم خونه یا زمین خریدن خیلی مراحل مختلفی داره. همین که میری تو دفتر ثبت اسناد به نام می زنی، همه چی تموم نمیشه. هنوز باید درخواست بدی که از نظر شهرداری هم این زمین مال تو بشه. برای این کار لازمه که طرف بره همه ی چیزای زمینشو صاف کنه. یعنی اگر مثلا خود صاحب فعلی زمین، هنوز وام داره از بانکش بابت این زمین، باید اینا یه جوری صاف بشن تا بشه زمین به نام ما بشه. و این پروسه چند ماه طول می کشه.

اما از اونجایی که قرارداد زمین و خونه (برخلاف سایر قراردادهای توی آلمان) قابلیت برگشت نداره و شما نمی تونین فردای قرارداد بگین پشیمون شده این، عملا بعد از همین به نام زدن توی دفتر ثبت، می تونین خیالتونو راحت کنین که این زمین به شما داده میشه.

کلا هم مراحلش این طوریه معمولا که شما از بانک اکی می گیرین، بانک یه چیزی رو که بهش میگن Grundschuldbestellung (گروند شولد بِشتِلونگ) رو به شما میده، شما اونو روز به نام زدن با خودتون می برین و همون روز کار تموم میشه.

ولی مثلا واسه ی ما، بانک سخت گیر بود و می گفت باید اول زمین به نامتون بخوره تا من بهتون وام بدم. از اون طرف دفتر ثبت اسناد می گفت این گروند شولد بشتلونگ رو بده تا ما بهت یه نوبت بدیم که بیای به نام بزنی! خلاصه، بعد از کلی تلفن بازی، دفتر ثبت قبول کرد و ما رفتیم و به نام زدیم. بعد مدرکش رو برای بانک فرستادیم. بانک اون گروند شولد بشتلونگ رو بهمون داد و ما دوباره رفتیم دفتر ثبت اسناد و یه چیز دیگه رو امضا کردیم.

دفعه ی دوم هم مجددا خانمه تمام مدرکی که قرار بود امضا کنیم رو از ب بسم الله تا نون پایان خوند و در نهایت ما امضا کردیم.

اگر توی آلمان قصد زمین یا خونه خریدن دارین، من به شدت توصیه می کنم به دقت قرارداد رو بخونین. چون اون خوندن خانمه به درد شما نمی خوره. اون کارش همینه و این قرارداد براش تمپلته و عین یه ماشینی که داره می خونه، همه چی رو خیلی سریع می خونه، طوری که اصلا شما یه جاهایی جا می مونین که اصلا کجا رو داره می خونه. یعنی؛ یه لحظه حواستون پرت بشه، اون سه خط رد شده. نباید اونجا به معنی کلمه ها فکر کنین و اینکه الان اینی که خوند معنیش چی بود. باید خودتون از قبل خونده باشین و دقیق بدونین که چی منظورش چیه و سوالای شما چیه.

دیگه اینکه، مثلا توی قرارداد ما (که خانمه گفت تمپلته و همه همین جوریه) نوشته بود که این طوری نیست که بانک پول رو بده به ما و ما بدیم به صاحب فعلی زمین؛ بلکه، بانک مستقیم پول رو می ریزه برای صاحب زمین تا خیال فروشنده راحت باشه.

--

در مورد پرداخت هزینه ها، همون طور که گفتم تمام این کارهای اداری زمان بر هستن. مثلا برای پرداخت هزینه ی بنگاهی و دفتر ثبت اسناد، هنوز هیچ صورت حسابی دریافت نکرده ایم.

--

هزینه ی زمین رو هم قرار نیست بانک فرداش بریزه. وقتی کارهای اداریش انجام شد، بانک یه نامه می زنه به ما که ما می خوایم پول فلان شخص رو بریزیم. این برای اینه که ما حواسمون باشه که از کدوم ماه قراره ما وام دادن رو شروع کنیم.

--

اما برای پرداخت مالیات، خیلی سریع نامه اش میاد. ماشاءالله دولت در این زمینه خیلی سریع عمل می کنه و واسه پول گرفتن، سریع نامه اش براتون میاد .

توی هر نامه ای هم می نویسه که تا کی مهلت پرداخت دارین. مهلت پرداخت مالیات معمولا 4 هفته هست.

--

علاوه بر نامه هایی که شما منتظرشین، یه سری نامه ی دیگه هم براتون میاد که باید پرداخت کنین (که خودتونم نمی فهمین دقیقا بابت چی الان دارین پول میدین ) ولی مثلا برای ما یه نامه هم اومد که باید 25 یورو بدین واسه ی تاییدیه ی نمی دونم چی چی.

خلاصه، از این صورت حساب های غیرمنتظره میاد براتون و باید انتظارشم داشته باشین.

--

بانکی که ازش وام می گیرین، طبیعتا یه حسابی برای شما توی بانک خودش باز می کنه.

برای ما بانک نوشته بود که اون مبلغی که شما به عنوان سرمایه ی شخصی ادعا کرده این که دارین، باید قبل از پرداخت اولین هزینه توسط بانک، توی حساب باشه.

تو آلمان برای اینکه شما بخواین خونه بخرین، علاوه بر خونه، یه سری هزینه های جانبی هست که معمولا بین 10 تا 12 درصد قیمت خونه است. همیشه بانک ها انتظار دارن که شما این مبلغ رو توی حسابتون داشته باشین و اونا خود خونه رو فقط وامش رو بدن. یعنی مثلا اگر خونه ای که می خرین، 700 هزار یورو باشه، از شما انتظار میره که حدود 84 هزار تا توی حسابتون باشه.

و این مبلغ رو بانک انتظار داره که شما بهش اولا نشون بدین جزو مدارکی که موقع  درخواستتون ارائه میدین و دوما واقعا بریزین به حسابی که توی اون بانک باز کرده این (یعنی این طوری نباشه که شما از کسی قرض کرده باشین و مدرک سازی کرده باشین و بعدم اون پول رو واقعا نداشته باشین).

اما شما اجازه دارین از این مبلغ همون هزینه های جانبی رو پرداخت کنین. یعن شما اول مثلا اون 84 هزار تا رو میریزین به حساب اون بانک. بعد از همون جا اون 6.5 درصد مالیات خونه رو انتقال وجه میدین. مشکلی نداره. بانک انتظار نداره که اون پول تا ابد تو حساب شما بمونه.

--

و اما اون قضیه ی مساحت زمین که گفتم.

اینو قبلا بهتون گفته بودم، ولی حالا باز دوباره میگم؛ شاید کسی یادش رفته باشه.

تو آلمان توی هر زمینی مشخصه که چه مدل خونه ای می تونه ساخته بشه و چند متر و دقیقا کجای زمین میشه خونه ساخته بشه. یعنی مثلا میگن کل زمین 400 متره، از این مقدار، شما حداکثر حق دارین توی یه مستطیل 10*12 خونه تون رو بنا کنین و جای اون مستطیل هم کاملا مشخصه. این طوری نیست که شما تعیین کنین که کجای زمینتون رو می خواین برای ساختن استفاده کنین.

علاوه بر این، اینکه آیا باید یه خونه ی تکی باشه یا از این خونه های قرینه ای (همینی که ما می سازیم) یا چیز دیگه هم مشخصه. حداکثر ارتفاع مجاز خونه هم مشخصه. حتی جهت شیب شیروونیتون هم ذکر میشه توی مجوزها. یعنی مثلا توی مجوز ساخت زمین نوشته "شبیه به همسایه ها" یعنی اگر تمام خونه های اون خیابون شیبشون در جهت شرقی-غربیه، شمام باید شیب شیروونیتون در جهت شرقی- غربی باشه ولی خب برای بعضی ها هم میگن جهت شیروونیت می تونه به دلخواه باشه.

حالا این زمینی که ما خریده ایم، الان توش یه خونه ی تکی هست. اما الان قراره اون خونه تخریب بشه و به جاش دو تا خونه ی قرینه ای ساخته بشه.

زمینمون هم چون کجه (کلا خیابون کجه)، یه چیزی تو مایه های ذوزنقه است (ولی فکر کنم از ذوزنقه هم بیشتر ضلع داشت!) و اینکه از کجا تا کجاش باید مال ما باشه و از کجا تا کجاش مال همسایه، هنوز مشخص نیست و حدودش فقط مشخصه.

ظاهرا باید یه اندازه گیری ای هنوز انجام بشه توسط یه شرکتی تا بهمون بگن که بالاخره دقیقا از کجا تا کجا مال ماست و زمین چطور باید افراز بشه.

حالا اون اول اون خانم بنگاهی به من گفت که اون کار زمانی انجام میشه که همسایه براتون پیدا بشه (چون نصف پولشو همسایه باید بده) ولی من دیروز زنگ زدم به شرکت سازنده؛ گفت نه، لازم نیست منتظر وایستین. کارتون که تموم شد، اونم انجام میشه.

حالا منظورش از اینکه کارتون تموم شد چی بود؟

اون اول، برای زمین یه پلن فرضی ای شرکت سازنده داره و میگه من همچین خونه ای رو با این مشخصات، با این قیمت و با این مواد و مصالح می سازم. اما داخل خونه رو معمولا میشه دیوارهاشو جا به جا کرد و پنجره هاشو کم و زیاد کرد و ... .

قرار شد بعد از اینکه قراردادها امضا شد، ما با معمارشون قرار بذاریم و پلن دقیق رو مشخص کنیم که اون رو بدیم برای درخواست مجوز ساخت.

ما هم بعد از دو بار دیدار حضوری و کلی ایمیل بازی، بالاخره موفق شدیم پلنمون رو با معمار نهایی کنیم.

اما خب فقط دیوارها رو جا به جا کردن مجانیه. برای سایر چیزها باید پول اضافه داد دیگه. مثلا پنجره ها رو ما گفتیم قدی کنن توی یه سری جاها که خب اینا هزینه هاش جداست. ولی فعلا خود طراحیه هزینه ی اضافه ای نداره. یعنی این قرارهایی که با معمار میذارین، جزو قراردادتون با شرکت سازنده است و لازم نیست به معماره پول جدا بدین.

--

بقیه شو باز یه بار دیگه میام می نویسم، زیاد میشه درستون اگه همه شو بنویسم .


فلاش بک - زمین


بچه ها خیلی چیزا رو می خواستم تعریف کنم راجع به این قضیه ی خونه خریدن. اما خب دیگه از خیلی هاش باید فاکتور بگیرم الان و بعدا توی یه فرصت دیگه ای تعریف کنم.

بعد از کش و قوس های فراوان ما یه آگهی برای یه پروژه ای رو دیدیم و من زنگ زدم و قرار شد یه سری داکیومنت برای ما بفرسته و فرستاد. ولی اون چیزی که توی آگهی بود با اون چیزی که طرف فرستاده بود، دقیق یکی نبود. زنگ زدم و گفتم چرا این جوریه؟ گفت اونی که من برات فرستادم درسته و توی سایت یه سری چیزاش اتوماتیکه و نمیشه تغییرش داد.

مثلا تو سایت نوشته بود پول بنگاهی نداره، ولی تو ایمیل داشت ولی با یه مبلغ دیگه ای. اصلا کلا اطلاعاتش با هم نمی خوند.

بعد در نهایت ما میتینگ گذاشتیم و گفتیم می خوایم خونه رو.

قضیه از این قرار بود که ما باید اول قرارداد رو با شرکت سازنده امضا می کردیم، بعد با بنگاهی. چرا؟ چون توی آلمان یه مالیاتی هست که وقتی زمین یا خونه می خری باید پرداخت کنی و مبلغش برای ایالت ما 6.5 درصده (که خب اگه حساب کنین، مبلغش زیاد میشه دیگه با توجه به قیمت خونه ها) و طبیعیه که اگه شما یه زمین بخرین، خب نصف میشه تقریبا مبلغ براتون. یعنی به نفعتونه که زمین بخرین مثلا 6.5 درصد از 250 هزار یورو رو پرداخت کنین تا اینکه کل پروژه رو بگین ما خریده ایم و 6.5 درصد از 500 تومن رو (با فرض اینکه قیمت ساخت خونه بشه 250 تومن) پرداخت کنین.

حالا اینا این طوری کرده بودن که برای اینکه یه در رویی باشه که خریدار فقط 6.5 درصد از قیمت زمین رو پرداخت کنه، می گفتن ما زمین رو جدا می فروشیم و شرکت ایکس هم می سازدش. اما شما اجازه ندارین زمین رو بخرین، ولی برین با شرکت وای بسازینش. برای همین باید اول یه قرارداد امضا می کردی با شرکت ایکس که ما خونه ی آدرس فلان رو با شما می سازیم. بعد قرارداد امضا می کردی با فروشنده های زمین.

ما هم این کارو کردیم و قراردادو با شرکت ایکس امضا کردیم.

بعدش باید می رفتیم سراغ وام گرفتن. به همون پیرمرده گفتیم و اومد و برامون چند بار هم ایمیلی آفر فرستاد و تا حدی پیش رفتیم.

این وسط هم قیمت وام ها همیییین جوری داشت اضافه میشد روز به روز. واقعا منظورم روز به روزه ها، یعنی از چهار شنبه تا پنج شنبه، قیمت تغییر می کرد.

از اون طرف، بانک می گفت برای اینکه ما بهتون وام بدیم، باید قرارداد امضا شده ی زمینو بدین.

از اون ور بنگاهی محترم رفته بود مسافرت به مدت دو هفته و کسی هم جایگزینش نبود.

بانک هم خب تا یه حدی منتظر آدم میشه. نمیشه بگیم هی صبر کن تو همچین موقعیتی که.

یه سری مدارک هم بانک از ما خواست که من از شرکت ایکس گرفتم. باز بانک یه سری چیزای دیگه می خواست. یه سری هاشو شرکت ایکس می گفت باید از بنگاهی بگیری، اینا مربوط به زمینه.

یه سری مدارک هم با هم نمی خوند. این شرکت ایکس یه پلن خونه داشت که قرار بود چیو درست کنه و خونه قراره چند متر باشه، اون متراژی که نوشته بود، با اون متراژی که معمارشون در آورده بود یکی نبود.

بانک هم گیر داده بود که این مشکل داره. باز ما به شرکت ایکس گفتیم و اون گفت به معمارم میگم که درست کنه ولی الان مرخصیه. دوشنبه میاد.

دوشنبه معمار اومد و مثلا یه چیزیو درست کرد و آقاهه به من گفت درست شده و من براشون فرستادم.

در نهایت، بانک با همون به ما اکی داد ولی آقای شرکت ایکس به من دروغ گفته بود و درست نشده بود. در واقع، نوشته بود که متراژ خونه قراره 130 متر باشه ولی ما در نهایت فهمیدیم که خونه حداکثر حدود 119 متر میشه.

خلاصه، یه جاهاییشو خود شرکت ایکس زنگ می زد به اون خانم بنگاهیه که هماهنگ کنه و برامون مدارکو بگیره. بعد باز زنگ می زد به بانک و می گفت به ما وقت بدین و بعد زنگ می زد به اون پیرمرده (که واسط وام گرفتنمون بود) و خداییش خودش روزی شصت بار به این و اون زنگ می زد.

از اون طرف، معمولش اینه که بانک اول باید به شما وام رو بده و امضای قرارداد زمین منوط به بودن وامه وگرنه که میگن تو که پول نداری که می خوای زمین بخری.

آخرش، هی با این صحبت کن و به اون بگو، قرار شد بانک به ما یه تاییدیه بده که ما به اینا وام میدیم و ما با اون قرارداد امضا کنیم.

فروشنده های زمین هم دو نفر بودن، یه خواهر و برادر که الان فکر کنم شصت سالشون اینا بود و این خونه بهشون به ارث رسیده بود.

حالا شما حساب کنین چقدر آدم باید برای کارای ما هماهنگ می شدن: دو تا فروشنده، واسط گرفتن وام، خود بانک، شرکت سازنده، خانم بنگاهی و دفتر ثبت اسناد.

من فکر کنم توی یه بازه ای به طور متوسط روزی پنج شیش بار داشتم زنگ می زدم به این و اون که چی شد و فلان مدرکو چیکا رکردین و کی کی میره مسافرت و کی هست و ... .

در نهایت، روز امضای قرارداد، باز دیدیم یکی از فروشنده ها اومده!! بعد مرده میگه که خواهرم قرار بوده بیاد، گفته قطار نمی دونم نیومده و کنسل شده و چی. ولی خب ما فکر می کنیم که دروغ می گفت. چون اولا قطار جایگزین هست، دوما خب اگه دیرتر میومد، نهایتش باید دوشنبه اش کار ما رو راه مینداخت دیگه، نه دو هفته بعدش. حالا الان توضیح میدم.

در نهایت، ما با همون یه نفر قرارداد رو امضا کردیم. اما خانم دفتر ثبت اسناد گفت برای اینکه سند کامل بشه، باید اون یکی هم امضا کنه. هر وقت اون اومد و امضا کرد، بعد من قرارداد رو برای همه تون می فرستم و شما هم باید دوباره از ما یه نوبت بگیرین و بیاین یه چیز دیگه رو هم امضا کنین.

بعدتر، من باز از این بنگاهیه پرسیدم چی شد؟ گفت اون زنه قرار شده تو شهر خودش بره یه دفتر ثبت اسنادی و امضاشو ثبت کنه.

آخه برای اینکه مطمئن باشن که جعل و اینا اتفاق نمیفته، این جوری نبود که بگن خب سندو می فرستیم و طرف امضا کنه و پس بفرسته. باید خانمه می رفت یه دفتر ثبت اسناد رسمی و با ارائه ی مدرک شناساییش، یه امضایی می کرد تا امضاش تطبیق داده بشه با امضای کارت شناساییش و بعد اون دفتر ثبت اسناد اون مدرک رو به دفتر ثبت اسنادی که ما می خواستیم می فرستاد و اون وقت کار تموم میشد.

دوباره واسط واممون از ما پرسید چی شد؟ منم زنگ زدم به دفتر ثبت اسناد و گفتم آقا لطفا همونی که ما تا الان امضا کرده یمو فعلا بده.

بعد همونو برای واسط واممون فرستادم و گفتم والا فعلا همینو داریم. اونم مستقیم فرستاد برای بانک و بعد هم بهم گفت همین اکیه چون بالاخره به نامتون خورده زمین دیگه. بقیه اش رو هر وقت اون یکی هم امضا کرد، برام بفرست. گفتم باشه.

بعدم جواب بانک رو برامون فرستاد که گفته بود حدود 11 روز کاری طول می کشه تا ما قرارداد وام رو بفرستیم.

یعنی توی تمام این مدت، ما همچنان بدون قرارداد وام بودیم و از اون طرف، اینجا زمین و خونه، قراردادش قابل فسخ نیست که شما تا مثلا یه هفته بعدش بتونی بگی پشیمون شدم. امضا که کردی، دیگه باید از زیر سنگم شده، پولشو جور کنی.

من ولی به اون بنگاهیه لو ندادم که کار بانک پیش رفته. زنگ زدم و پرسیدم امضای اون یکی خانمه چی شد؟ گفت آره، اون رفته مسافرت :/!!!

گفتم خانم ما هنوز بانک بهمون وام نداده. یعنی چی رفته مسافرت؟!

گفت من سعی می کنم پیداش کنم و بگم که زودتر کار شما رو انجام بده.

در نهایت، یه هفته بعدترش، یعنی بعد از حدود دو هفته، بالاخره اون خانمه افتخار داد و رفت یه امضا کرد توی یه دفتر ثبت اسنادی توی شهرشون.

بانک هم بعد از اون 11 روز کاریش، بالاخره قرارداد رو برای ما فرستاد و ما امضا کردیم و پس فرستادیم.

حالا این وسط، فامیلی همسر عوض می شد و قرار بود همسر یازده آگوست بره کارت شناسایی جدیدشو بگیره.

ما هم به واسط واممون گفتیم الان رو کنیم که فامیلی همسر عوض شده یا بذاریم بره کارت شناساییشو بگیره بعد؟

گفت نه، هر وقت کارت شناسایی جدیدشو گرفت، برای من بفرستین. ما هم همین کارو کردیم.

ولی برای دفتر ثبت اسناد این جوری نبود - و درستش هم این بود. خانمه گفت از روزی که گواهی تایید فامیلی همسر شما اومده، همسر شما فامیلی جدیدشو داره و برای امضای نوبت  دوم، گفت که با مدرک تاییدیه ی تغییر فامیلیش بیاد با فامیلی جدیدش امضا کنه.

دیگه همین کارو کردیم و بعد از حدود یکی دو ماه درگیر این پروسه بودن، همه ی قراردادها امضا شد.

بماند که این وسط این خانم بنگاهیه گیجی رو به حد اعلی رسونده بود. در حدی که مثلا به من یه بار ایمیل زد و گفت کارت های شناساییتونو بفرست؛ برای امضای قرارداد لازمه که من یه سری چیزا رو آماده کنم و منم فرستادم.

بعد یکی دو روز به قرارداد، دوباره تو واتس اپ زد که لطفا کارت های شناساییتونو بفرست. منم دیگه نگفتم آقا من قبلا فرستاده ام و فلان. انقدر که زنه گیج بود، گفتم الان باز اشتباهی میره کارت شناسایی یکی دیگه رو پرینت می زنه! براش فرستادم.

بعد که فرداش توی دفتر ثبت دیدیمش، گفت آره، من دیروز می خواستم اون پیامو به فروشنده بزنم، اشتباهی به شما زده ام؛ شما قبلا فرستاده بودین برام مدارکتونو!

خونه ای هم که خریدیم Doppelhaushälfte است یعنی نصف یه خونه ی دوتایی که به صورت قرینه ساخته میشه. اون یکی همسایه هم قرار بود یه ایرانی باشه - که پشیمون شد. یه بار من به این خانم بنگاهی پیام دادم تو واتس اپ و یه سوالی پرسیدیم، جواب داد سلام خانم فلانی (اسم اون یکی ایرانیه!) که یه چیزایی هم توش نوشته بود که معلوم بود اصلا قرار نبوده این پیامو به من بزنه.

یه بار هم من اون اوایل به خانمه گفتم اگه اون یکی نصفه رو بخوایم بخریم چقدر میشه که کلی عدد و رقم غلط غلوط به من گفت و بعدتر باز دوباره زنگ زدم و گفتم اینا که با آگهیتون یکی نیست و باز دوباره رفت حساب و کتاب کرد و یه چیز دیگه با ایمیل فرستاد.

اصلا به قدری این زنه گیج بود که ما تو هر مرحله ی کار استرس اینو داشتیم که الان یه چیزی کلا اشتباه از آب دربیاد.

حالا - خدا رو شکر- در نهایت زمینو خریدیم و حالا باید به فکر ساختش باشیم.

ولی می دونین مشکل چیه؟ مشکل اینه که این خونه ها باید با هم ساخته بشن چون به هم وصلن و برای اون یکی خونه هنوز هیچ قراردادی امضا نشده.

از طرفی، قرارداد ما با شرکت ایکس که الان ازش 2 ماه اینا میگذره، فقط اگر در عرض دوازده ماه از شروع این قرارداد ما ساخت خونه رو شروع کنیم، با قیمت های ثابتی که به ما داده خونه رو می سازه.

از طرف دیگه، الان یه خونه روی این زمین هست که باید تخریب بشه و اونم قراره ما نصف پولشو بدیم (کم هم نیست پولش، بیست هزار یورو) و نصفه ی دیگه شو اون یکی خریدار. یعنی اصلا راه نداره که ما بخوایم بگیم حالا شما ساخت خونه ی ما رو شروع کنین.

ما برای قسمت خودمون رو کاراشو انجام داده یم با معماره و صحبت کردیم و الان قراره درخواست ساختنشو برای شهرداری بفرستیم و منتظر اومدن تاییدیه اش بشیم. ولی خب تا اون یکی خونه هم همین مراحل رو طی نکنه، نمیشه ساخت رو شروع کرد.

خلاصه که الان دردسر زیاد داریم. خیلی خیلی محتاج دعای شما هستیم.

بقیه ی دردسراشو برای اینکه زیاد نشه، توی یه پست دیگه میگم.

حالا شما فعلا دعا کنین درست بشه و یه مشتری برای اون یکی خونه پیدا بشه تا بعدا ان شاءالله بیام و از مراحل ساختش بگم.


یه قاشق دیگه اطلاعات بهتون بدم :D

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

روزمره/خونه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خرید خونه (این پست طولانیه، قبلش یه اسنکی چیزی برای خودتون بیارین ;-) )


اون روز از LBS یه نوبت گرفتم و رفتم که ازشون مشاوره بگیرم برای یکی از خونه هایی که دیده بودم که بدونم وضعیت وام و اینا چطوریه. بعد از اون چند تا چیز دیگه رو هم توی اینترنت گشتم و فهمیدم. دیگه همه ی تجربه هامو تا الان اینجا میگم - هرچند که به درد خیلی هاتون نمی خوره .

اول اینو بگم که من برای اون خونه هه خیلی عجله داشتم و این طوری شد که من امروز زنگ زدم و برای فردا ساعت 12 ظهر نوبت گرفتم. بعد وقت ناهارمو پا شدم هلک و هلک رفتم شهر بغلی و مشاوره گرفتم و 1.20 دوباره کارمو شروع کردم تو خونه! یعنی قشنگ یورتمه داشتم همه ی کارامو می کردم.

خانمی که من باهاش قرار داشتم، یه فامیلی ای داشت که اصالتا آلمانی نبود، ولی از حرف زدنش مشخص بود که متولد اینجاست. خیلی هم خانم آرومی بود و شمرده و خوب توضیح میداد. ولی از همون اول که رفتم یه خانم دیگه - که بهش می خورد ژاپنی اینا باشه و آلمانیش هم طوری بود که مشخص بود که متولد آلمان نیست، هنوز بعضی چیزا رو توی گرامر اشتباه می کرد مثل ما- اومد و گفت که این همکارم تازه کارشو شروع کرده، من برای اینکه کمکش کنم، پیشتون می شینم.

تقریبا تمااام مدتی که من اونجا بودم این خانم ژاپنیه صحبت می کرد و من اعصابم خرد شده بود. شما فکر کن رو به روی یه نفر نشستی، بعد یکی دیگه از اون بغل تمام مدت داره حرف می زنه! خب طرف حساب من یکی دیگه اس اصلا، تو چرا نمیذاری این بنده خدا دو تا جمله بگه؟! خانمه قشنگ از این آدمای دلال وار بود که می خوان یه چیزی رو به یه کسی قالب کنن. اصلا حس خوبی نسبت بهش نداشتم. کلی هم از خودش تعریف می کرد که ما از فلان شهر و فلان شهر مشتری داریم و به ما زنگ می زنن که ما براشون انجام بدیم و آفرهای خوبی داریم و اینا.

بعد بهش می گفتم خب بابا الان حساب کن که وام من بالاخره چقدر میشه قسط ماهانه اش دقیق، حساب نمی کرد. حدودی می گفت. می گفت همکارم بعدا برات حساب می کنه و می فرسته.

قرار بود که همون روز یا فرداش بفرسته، چون در غیر این صورتش، دو هفته می خواست بره مرخصی اون خانمه. ولی هنوز که چیزی نفرستاده! این در حالی بود که من مثلا فرداش میخواستم برم اون خونه رو ببینم و برام مهم بود که بدونم اصلا شرایط من چطوری میشه اگه بخوام این خونه رو بگیرم!

خلاصه که اگر بخوام به طور خاص بگم، اصلا به هیچ وجه از مشاوره دادنشون راضی نبودم. مثلا من می گفتم که می خوام قسطش از ماهی X یورو بیشتر نشه، بعد خانمه حساب می کرد، یه جوری وامو برای من می بست که مبلغش می شد ماهی X+500  یورو!! بعد من باید التماسش می کردم که خانم لطفا با این سیستمی که من می گم حساب کن که ماهی X یورو بیشتر نشه. آخرشم حساب نکرد، گفت همکارم حساب می کنه و برات می فرسته که نفرستاد دیگه!

وام ها توی آلمان این جوریه که سودش از اول تا آخر ثابت نیست به طور معمول. یعنی مثلا آفر ارائه شده به شما اینه که به مدت 5 یا 10 یا 15 سال، با سود 1.79 به شما وام میدیم. بعد که این 5 یا ده یا 15 سال تموم شد، شما باید با بانک بشینین دوباره صحبت کنین و دوباره با نرخ سود جدیدی وام بگیرین. حالا ممکنه اون زمان نرخ سودها 1.90 باشه یا 3.90. دیگه این بستگی به بازار داره.

حالا این خانمه اصرار داشت که ما بیایم ماهی 500 یورو بیشتر بدیم که اون نرخ 1.79 نمی دونم تا چه مدتی ثابت باشه. بازم فکر کنم تا آخرش قرار نبود ثابت باشه.

هر چی هم من می گفتم که خب حالا اگه مثلا 5 ساله یا ده ساله حساب کنیم و اینا، چطوری میشه، خیلی اصرار داشت که ممکنه اون زمان نرخ سودها 4 درصد شده باشه و حتی بیشتر و ریسکش زیاده و این حرفا و کلا یه ماشین حساب نمیاورد چهار تا عدد واسه من بزنه و بگه بابا بالاخره چند با تمام این اوصاف.

بعد جالب این بود که با حقوق دریافتی کلمون حساب می کرد و اصرار داشت که این شرایط مناسبه. بهش میگم خب ما قصد نداریم بخش اعظم حقوق یکیمونو بدیم برای وام، چون می خوایم اگر به هر دلیلی برای یه مدیت یکیمون کارشو از دست داد، نمونیم توی خرج خونه مون.

تو این حالت، خانمه به جای اینکه بیاد با اون شرایطی که من میگم و بدون احتساب سود ثابت و با همون سود معمول 5 یا 10 ساله برای من حساب و کتاب کنه، تلاش می کرد که یه بیمه ی دیگه ای که شرکتشون ارائه میداد رو تو پاچه ام کنه که خب نمی دونم بیمه ی فلان و فلان بگیر و این حرفا که اگر مثلا همسرت - دور از جون همسر البته- فوت کرد فلان نشه!!

تازه برای من حساب می کرد که ببین با این وامی که من میگم، شما غیر از خرج زندگی ای که براتون می مونه، ماهی فلان قدر هم براتون می مونه. یعنی اگه بهش اجازه می دادم، برای اونا هم یه چاهی دست و پا می کرد که پولامونو بریزیم توش!

واقعا اصلا از اون خانمه که یه جنس قالب کن واقعی بود اصلا خوشم نیومد، اصلا مشتری مدار نبود، فقط دلش می خواست چیزی که داره رو قالب کنه.

اما خب چیزایی که ازش فهمیدم (و البته یه چیزاییشو از قبل هم می دونستم) این بود که LBS با بانک اشپارکاسه کار می کنه. وام هاش معمولا این طوریه که مثلا شما 500 هزار یورو وام می خواین، همه اش رو LBS بهتون نمی ده، شما قرارداد رو با ال بی اس می بندین، ولی وام مثلا 200 تاش از طریق ال بی اس تامین میشه و 300 تاش از طریق اشپارکاسه و اینا سوداشون با هم فرق داره. حتی ممکنه تا 100 هزار یوروش از طریق KFW تامین بشه که اون باز سودش کمتره.

من خیلی راجع به این KFW سرچ نکردم که بدونم چیه و چرا وام با سود کمتر میده. ولی کاملا به صورت اتفاقی توی یه ویدیوی آلمانی دیدم که طرف دقیقا این وام رو با یه حالتی راجع بهش صحبت کرد که انگاری چیز خوب نیست. نمی دونم چرا. داشت می گفت که از فلان جاها میشه وام گرفت، البته KFW هم هست که ارزون تره ولی خب سوال اینه که چرا ارزون تره؟ بعد دیگه توضیح نداد راجع بهش. ولی لحنش یه طوری بود که انگاری هیچ ارزونی ای بی حکمت نیست. دیگه من نمی دونم، اینو خودتون راجع بهش سرچ کنین.

اینم بگم که شما به LBS می تونین بگین که من همه ی وامو از ال بی اس می خوام، ولی خب اون وقت سودش بیشتر میشه. یعنی اون آپشنی که خانمه به من داد به عنوان بهترین آپشنشون، سه بخش داشت که یکیش KFW بود، یکیش ال بی اس و یکیش هم اشپارکاسه. اما خب در نهایت ما باید یه دونه قرارداد با همین ال بی اس می بستیم. دیگه بقیه اش به صورت داخلی انجام میشد بین خودشون.

آپشنی که خانمه به من داد، سودش در کل، حدود 1.79 بود.

دیگه اینکه خانمه گفت که هر بانکی برای وام دادن به شما، با بانک دیگه فرق می کنه. تصمیم گیرنده ی اصلی همون شخصیه که به شما مشاوره میده. یعنی اگر اون شخص توی اون لحظه تصمیم بگیره - به هر دلیلی- به شما وام با سود 1.70 بده به جای 1.89ی که همیشه میداده ان، دیگه شانس شماست.

حالا این معنیش چیه؟ معنیش اینه که به تعداد شعبه ها و مشاورهایی که توی شعبه ها هستن، گزینه ی مختلف برای وام گرفتن هست. یعنی اگر شما بخواین واقعا وام بگیرین و وام بانک ها رو با هم مقایسه کنین، باید دونه دونه ی شعبه های هر بانک رو برین و ببینین چه آپشنی به شما پیشنهاد می کنن.

یه چیز دیگه هم که خانمه بهم گفت این بود که اگر بخوام از اونا وام بگیرم، اونا خودشون کارشناس می فرستن برای خونه که ببینن خونه اون قدری که من براش وام می خوام می ارزه یا نه و این کار به صورت رایگان انجام میشه.

یه نکته ی دیگه ای هم بهم گفت که قبلش می خوام یه چیزی رو داخل پرانتز بگم.

نمی دونم یادتونه یا نه، ولی وقتی من توی شرکت قبلی بودم، یه بار راجع به خونه خریدن با داگان صحبت کردم. بهم گفت که کسی رو داری که ضامنت بشه برای بانک. گفتم نه. گفت خب این طوری که بهت وام نمیدن. من گفتم ولی دوستای ما گرفته ان، ولی داگان اصرار داشت که بدون ضامن داشتن نمیشه وام خونه گرفت و معمولا آدما مامان و باباهاشون ضامنشون میشن که بتونن وام بگیرن، وگرنه خب آدمایی که باهات نسبتی ندارن که حاضر نمیشن واسه همچین وام های کلانی ضامنت بشن.

حالا برگردیم به همین ال بی اس. خانمه گفت که یه آپشنی که وجود داره اینه که اگر مثلا خانواده ات اینجا هستن، یه خونه ای رو به عنوان ضمانت - نمی دونم کلمه ی درستش چیه واقعا از نظر حقوقی و بانکی و اینا- بیارن مدارکش رو به بانک ارائه کنن و بعد تو می تونی با سود کمتری وام بگیری. یعنی اگر مثلا تو یه وامی می خوای بگیری با سود 1.79، اگر یه خونه ای که حدود 200 هزار یورو قیمتش باشه بیاری به عنوان تضمین، می تونی با حدود 0.79 درصد وام بگیری.

اونجا من حدس زدم که اون چیزی که داگان منظورش بوده این بوده و اون به اشتباه فکر می کرده که اگر این خونه و ضمانتو نداشته باشی، اصلا نمی تونی وام خونه بگیری.

در کل از این مشاوره ی ال بی اس، چیز زیادی نصیبم نشد که بیشتر از این بخوام بهتون بگم.

--

اما بعدتر تو اینترنت که سرچ کردم، فهمیدم که یه سری واسط هایی هستن که میشه ازشون کمک گرفت.

همون طور که گفتم، عملا نمیشه آدم بره با تک تک بانک ها و شعبه ها صحبت کنه. پس باید یه راه حلی براش پیدا کرد.

یه سری شرکت هایی هستن مثل interhyp و drklein که کارشون همین وام دادن و این جور چیزاست. این شرکت ها به دیتابیسی از بیشتر از 400 تا بانک دسترسی دارن. شما شرایطتونو می گین، اونا اطلاعات شما رو وارد سیستمشون می کنن، سرچ می کنن و بهتون میگن که بهترین بانکی که به شما وام میده کدومه و شرایطش چیه.

منم از هر دوی این شرکت ها نوبت آنلاین گرفتم برای مشاوره. مشاوره ها کاملا رایگانه و در نهایت اگر شما وامی گرفتین، اونا یه پولی از بانک می گیرن. یعنی برای شما تمام مراحل رایگانه.

اول با یه مشاور از دکتر کلاین قرار گذاشتم.

یه آقای اصالتا ترک بسیااااار خوش رو و باحوصله و مودب بود که با یه لهجه ی خیلی آلمانی صحبت می کرد.

از قبل بهمون گفته بود که  مونیتورشو باهامون به اشتراک میذاره و شرایط ما رو وارد می کنه و با هم بررسی می کنیم که چه بانکی بهتره.

توی سایت دکتر کلاین، اون اول که می خواستی قرار بذاری، ازت می پرسید که آیا میخوای با شخص خاصی صحبت کنی یا نه. ما که کسی رو نمیشناختیم توی اون شرکت، اسمی ندادیم. اما این آقایی که خودشون برای ما انتخاب کردن، دقیقا متخصص همون شهری بود که خونه ی مورد نظر ما توش بود.

قبل از شروع میتینگ، ما اطلاعات مربوط به خونه و آدرسش و اطلاعات خودمونو داده بودیم.

توی میتینگ با همدیگه همه چیو وارد کردیم، از حقوق ما گرفته تاااا اینکه خونه چند تا پارکینگ داره و چند تا دستشویی داره و ... .

در نهایت، لیست بانک ها اومد و ما دیدیم که ارزون ترین بانکی که وام میداد بهمون، فکر کنم سودش 1.11 یا 1.09 بود. یه چیزی توی این مایه ها بود که خب خیلی با اون 1.79 اون ال بی اسه فرق داشت.

بعد ما در مورد اینکه سودها توی 5 یا 10 سال آینده چطوری می خوان بشن صحبت کردیم. گفت من نمی تونم بگم 10 سال دیگه چطوری میشه، ولی می تونم بهت بگم ده سال قبل چطوری بود. در نهایت نظرش این بود که در ده سال آینده هم سودها در همین حدود خواهد بود و مثلا اونی که الان 1.11 میده، بعدا بده 1.70، ولی دیگه 3 و 4 نمیشه. اما اینم گفت که این یه نظر کاملا شخصیه و نظر تخصصی نیست. صرفا بر حسب تجربه اش، حدسش اینه که این طوری بشه.

این میتینگ هم تموم شد و ما اطلاعات جدیدی نگرفتیم، جز اینکه فهمیدیم اختلاف فاحشیه بین اینکه آدم مستقیم بره بانک یا از طریق این شرکت ها اقدام کنه. چون اون بانکی که این آقا برای ما پیدا کرد، مال یه شهر دیگه بود کلا که فکر کنم 50 کیلومتری با ما فاصله داره حدودا. یعنی مطمئنا اگر ما تمام بانک های شهر خودمون و دو سه تا شهر بغلیمونو رفته بودیم، بازم این آپشنو نمی تونستیم پیدا کنیم. اینه که توصیه می کنم اگر قصد خرید خونه تو آلمان رو دارین، حتما از طریق این شرکت ها اقدام کنین. هم جلو روتون همه چیو محاسبه می کنن براتون و دقیقا بهتون نشون میدن که این یکی بانک وامش مثلا 25 ساله تموم میشه با این سود، این یکی بانک وامش 32 ساله تموم میشه با این سود، هم دقیقا با شرایطی که شما می خواین وام رو تنظیم می کنن. یعنی مثلا فرض کنید ما گفتیم ماهی 2000 یورو می خوایم حداکثر بشه، وامی که برامون پیدا کرد، ماهی 2001 یورو بود قسطش.

یه چیز دیگه هم که این آقاهه به ما گفت این بود که وقتی شما بخواین از بانکی وام بگیرین، اون بانک به صورت رایگان یه کارشناس می فرسته که خونه رو قیمت بزنه. اما اگر بعدا شما نظرتونو عوض کردین و گفتین خب حالا من میرم از یه جای دیگه وام بگیرم، باید پول اون کارشناس رو بدین. یعنی اون کارشناس در صورتی رایگانه که شما وام رو از اونا بگیرین.

اینم از میتینگ این.

چند روز بعدش من یه میتینگ داشتم با Interhyp.

اونجا با یه آقایی صحبت کردم که گفت سه ساله با Interhyp کار می کنه و قبل ترش توی دویچه بانک توی بخش وام دادن کار می کرده.

سایت اینترهوپ، خودش وقتی که توش یوزر درست کنین، یه قسمتی رو براتون میاره که می تونین مشخصاتتون رو بدین و مبلغ ماهانه ی مدنظرتون برای وام رو بگین و اون خودش براتون سرچ کنه و گزینه ها رو بهتون نشون بده. ما خودمون این کارو کردیم قبل از میتینگ.

فکر می کردم وقتی میریم تو میتینگ، طرف کاری بیشتر از این انجام میده، ولی عملا طرف کار بیشتری نکرد.

بنابراین، اگر با این سایت می خواین پیش برین، اول خودتون برین سرچتونو بکنین، بعدا حالا اگر نیاز به مشاوره ای چیزی داشتین، محض احتیاط یه تماسی هم باهاشون بگیرین که مطمئن بشین آپشن ارزون تری وجود نداشته که شما از دست داده باشین.

آپشنی که این آقاهه پیدا کرد، همون بانکی بود که اون آقای دکترکلاین پیدا کرد، ولی یه کمی باز درصدش کمتر بود. ما دیگه چون خونه رو نپسندیده بودیم، من خیلی دقت نکردم و نپرسیدم که چرا امروز کمتر از سه چهار روز پیشه قیمت سودشون یا مثلا شما چه چیزی رو توی مشخصات ما تغییر داده این که الان سود دیگه ای بهمون نشون میده همون بانک. ولی خب حد و حدودش همون بود، مثلا اون یکی 1.09 بود، این یکی 1.05 بود. البته که وقتی پای معامله برسه، همیون 0.04 درصد هم کلیه و آدم باید دقت کنه. اما منظورم اینه که بازم با اختلاف کمتر از اون 1.79 اون ال بی اسیه بود.

یه چیز دیگه که از آقاهه یاد گرفتم این بود که به طور کلی اگر می خواین بدونین شما چقدر می تونین وام بگیرین حداکثر، " دریافتی خالص" تونو ضرب در صد یا حداکثر 110 کنین. (دقت کنین که دارم از خالص دریافتی صحبت می کنم. یعنی حقوق هاتون بعد از تمام کسورات داخل فیش حقوقیتون و بعد از کسر تمام کسورات خارج از فیش حقوقیتون. یعنی اگر مثلا الان وامی دارین که برای ماشین گرفته این یا هر چیز دیگه، اون مبلغ رو هم باید کم کنین از حقوقتون و اگر مثلا بچه دارین و یارانه داره، یارانه ی بچه رو باید اضافه کنین به حقوقتون. اگر حقوقتون در 13 ماه پرداخت میشه، اون تیکه ی اضافه اش ارو سرشکن کنین روی ماه ها و مبلغ ماهانه رو حساب کنین.) یعنی؛ اگر مثلا شما روی هم 10000 یورو خالص دریافتی دارین در ماه، می تونین روی دریافت10000*100 = 1000000 (یک میلیون یورو) وام حساب کنین. می تونین ضرب در 110 هم بکنین ولی اون دیگه واقعا سقفشه و توی شرایط این چنینی یا وقتی که بیشتر وام بخواین، یه کمی باید با بانک ها صحبت کنین و چونه بزنین و در مورد سودش صحبت کنین.

ضمنا آقاهه به من گفت که اگر واقعا خواستی که وام بگیری از این بانک ها، من باز می تونم باهاشون صحبت کنم و ببینیم که میشه چونه زد یا نه. یعنی این طوری نیست که هر چی توی سیستم اومد، دیگه وحی منزل باشه و نشه تغییرش داد.

--

این دیگه تقریبا کل اطلاعاتی بود که تا الان در مورد وام ها گرفته ام.

باز اگه چیزی یاد گرفتم یا چیز تازه ای به ذهنم رسید که از قلم افتاده بود، میام می نویسم.