از مدرسه ها- قسمت چهارم


دیروز جلسه ی پرسش و پاسخ نزدیک ترین مدرسه به خونه مون رو رفتم.

این مدرسه، یه مدرسه ی شبه-منتسوریه.

مدیرش یه خانم بسیااار مهربون بود. یعنی من فکر می کنم مدیر هر مدرسه ای به تنهایی، می تونست نماینده ی کل سیستم اون مدرسه باشه.

مدرسه ی اول، یه خانم خشک و جدی که هر دو دقیقه یه بار می گفت ما اینجا نمره داریم! مدرسه ی کاتولیک، یه خانم جوون و کمی به خودش نامطمئن (یا شاید استرسی یا کم تجربه) که ترکیبی از جدیت و مهربونی بود. مدیر مدرسه ی سوم یه آقای با اعتماد به نفس بالا و شفاف و کمی شوخ طبع و موافق پذیرش تنوع و خارجی ها و ... .

این مدرسه، مدیرش یه خانم مهربون نسبتا تپل میانسال یا متمایل به مسن (شاید 55 اینا) که حتی وقتی وسط ارائه اش، صدای یه بچه ی شاید چند ماهه بلند شد، گفت آخی، می دونم برات خسته کننده است، یا وقتی یه پسر بچه ای یهویی تنهایی وارد سالن شد (یه جوری که معلوم نبود پدر و مادری همراهشه یا نه)، گفت سلام آقا کوچولو، بفرمایید.

از همون اول که شروع کرد گفت مدرسه ی ما مونتسوری نیست، والدورف هم نیست. ما فقط یه سری از مفاهیم مونتسوری رو داریم. بعضی ها فکر می کنن ما تو مدرسه مون داریم می رقصیم فقط. نه. این طوری نیست.

ما دقیقا همون مفاهیمی رو باید آموزش بدیم که مدرسه های دیگه و از این جهت هیچ فرقی بین ما با بقیه نیست.

کلاس هامونو را با m نام گذاری می کنیم، اما این ام به معنی مونتسوری یا ماری (اسم کوچیک خانم مونتسوری که این سبک رو بنیان گذاری کرده) نیست؛ ام یعنی mixed. همین.

این جلسه از همه ی جلسه های دیگه طولانی تر بود چون سیستم مدرسه فرق داشت.

همون اول توضیح داد که ما معتقدیم بچه ها باید با هم قاطی باشن. شما فکر کنین یه خونه ای باشه که توش فقط پیرا زندگی کنن. به نظرتون اون خونه چه جور خونه ایه؟ خیلی غمگینه؛ نه؟ خب مدرسه هم همینه. به نظر ما، مدرسه ای که توش بچه هایی از سن های مختلف با همدیگه کار کنن، بهتر از مدرسه ایه که بچه های هم سن فقط پیش همدیگه باشن.

بچه های 0 تا 3 سال با همدیگه نگهداری میشن توی مهدکودک ها و همه اینو خیلی مثبت ارزیابی می کنن. هیچ کس نمیگه باید بچه های یک ساله رو از سه ساله جدا کنین. بچه های سه تا شش سال، با همدیگه نگه داشته میشن و همه به نظرشون این سیستم هیچ مشکلی نداره. اما به شیش سال که می رسه، یهو میگن خب از حالا باید همه تون از همدیگه جدا بشین. چرا؟ چرا فکر نمی کنین که همون سیستم رو میشه تا آخر ادامه داد؟ مگه توی خونه هامون آدم هایی با سن های متفاوت نیستن؟ مگه خواهر و برادرها سن هاشون متفاوت نیست؟ دلیلی نداره فکر کنین از شیش سال به بعد، یهویی آدم ها یه طوری تغییر می کنن که بهترین راه حل اینه که مثلا 27 تا بچه ی شش ساله رو کنار هم بذاریم و 27 تا بچه ی 7 ساله رو کنار هم.

به نظر ما، میشه همون سیستم همه با همی که بچه ها از بدو تولد باهاش هستن و تا آخر عمرشون هم در زندگی واقعی باهاش رو به رو هستن رو توی مدرسه هم داشت و این طوری نباشه که ما بیایم به مدت مثلا 12 سال، بچه ها رو از سیستم واقعی زندگی روزمره دور کنیم.

این دلیل اصلی ای بود که برای داشتن کلاس های ترکیبی بیان کرد.

بعد گفت که ما 8 تا کلاس داریم و هر کلاس حدود 27 نفر داره و در کل فکر کنم گفت 221 نفر اینا دانش آموز دارن.

توی هر کلاس، از بچه های کلاس اول هستن تا چهارم. بچه های کلاس اول که میان، بسته به شرایط، هر کدومشون به یکی از این کلاس ها فرستاده میشن. به طوری که بچه های یه کلاس تقریبا همگنن. یعنی این طوری نیست که مثلا همه ی بچه هایی که ورزش رو خیلی دوست دارن بذارن توی یه کلاس، همه ی اونایی که علاقه به ریاضی دارن توی یه کلاس. نه. برعکس؛ توی هر کلاس، مثلا 4 نفر بیشتر اینو دوست دارن، چهار نفر بیشتر اونو دوست دارن و ... . بین 5 تا 8 دانش آموز کلاس اولی به هر کدوم از این کلاس ها هر سال اضافه میشه.

گفت حدود 56 تا شاگرد کلاس اولی داشته ان پارسال مثلا که بین 8 کلاس پخش شده ان.

در مورد اینکه بچه های کلاس چهارمی مثلا بخواد اولی ها رو اذیت کنن، گفت که این اتفاق نمیفته و اتفاقا دقیقا برعکسه. گفت معمولا تصور اینه که توی این مدرسه ها بچه ها بیشتر با هم درگیر میشن؛ در حالی که این طور نیست و بچه ها چون عادت کرده ان که با هم باشن، اتفاقا کلاس چهارمی ها یاد می گیرن که باید از بچه های کوچیک تر دفاع کنن و مراقبشون باشن، در واقع میشه کلاس ها رو خانواده بدونیم. هر کلاس از این هشت کلاس، یه خانواده ان با هم و بچه های بزرگتر اتفاقا کمک می کنن به کوچیک ترها.

اول سال که بچه های کلاس اولی وارد میشن، توی همون کلاس مشترک، میزشون از بقیه جداست تا بهتر بشه براشون چیزیو توضیح داد. اما بعد کم کم که پیش میرن، قاطی میشن با بقیه خودشون.

علاوه بر کلاس های کار آزاد (Freiarbeit: فرای آربایت)، کلاس درس هم دارن. کلاس درس ها به صورت 1a, 2a, 3a و ... هستن. یعنی از کل اون بچه های یکی از کلاس های میم (که توش هر چهار کلاس قاطین)، بچه های کلاس اولی جدا میشن و با همدیگه بهشون درس داده میشه (مثلا برای آموزش الفبا) و کلاس دومی ها جدا میشن و درس خودشون (مثلا علوم) بهشون درس داده میشه.

یعنی این طور نیست که بچه ها اصلا کلاس درس نداشته باشن مثل مدرسه های دیگه. دارن. ولی کار آزاد هم دارن و بیشتر زنگ هاشون کار آزاده.

کار آزاد یعنی چی؟ یعنی به هر بچه ای یه کاری داده میشه که خودش انجام بده. هر بچه ای یه ایده ای داره و می گه من می خوام امروز این کارو بکنم. ایده اش رو پیاده می کنه، تمریناتش رو انجام میده و کارش رو به انجام می رسونه. در واقع، فرقش با مدرسه های دیگه اینه که بچه تمرینش رو خودش انتخاب می کنه. اما یه چهارچوبی وجود داره و این جوری نیست که یه بچه ای بگه خب من فقط ریاضی دوست دارم و هیچ تمرین آلمانی ای انجام نده. می تونه تمرین آلمانیشو سریع انجام بده و بعد بره هرچی دوست داشت انجام بده.

اینکه بچه ها توی یه کلاس از سنین مختلفن به این معنی نیست که بچه ی کلاس چهارمی میاد مثلا توی نوشتن حروف الفبا به بچه ی کلاس اولی کمک می کنه، بلکه به این معنیه که توی چیزهای کلی به همدیگه کمک می کنن. مثلا به بچه ی کلاس اولی میگیم برو پیش منشی، میگه من بلد نیستم منشی اتاقش کجاست. یه کلاس سومی میگه من می برمش. یا مثلا یه کلاس چهارمی به یه کلاس اولی جاهای مختلف مدرسه رو نشون میده، بهش کمک می کنه که وسایلشو کجا باید بذاره و ... . اما توی درس همدیگه هیچ دخالتی ندارن و این طوری نیست که فکر کنین خب بچه ی من یاد نمی گیره چون دیگران براش ممکنه انجام بدن.

کلا نظرشون این بود که بچه ها درست همون طور که از خواهر و برادرشون چیزیو یاد می گیرن، اینجا هم از بزرگتراشون چیزی یاد می گیرن. و بزرگتر هم که میشن مراقبت کردن از بچه ها و کمک کردن به همدیگه رو یاد می گیرن. حتی برای بچه های خجالتی، این مدل مدرسه می تونه مفیدتر باشه.

بچه ها توی این مدرسه می تونن سه سال بمونن یا پنج سال. یعنی اگر بچه ای استعدادش بیشتر باشه، چون کلاس مشترکه، راحت تر میشه جهشی خوند. یعنی؛ اگر معلم ها ببینن که یه بچه بیشتر از سنش می تونه یاد بگیره، می تونن با پدر و مادر صحبت کنن و اجازه بدن اون تمرین های یه سال بالاتر رو انجام بده و زودتر بره بالا و بر عکسشم هست. اگر بچه ای دیرتر یاد بگیره، میتونه بیشتر توی یه کلاس بمونه و از این نظر مثل مدرسه های دیگه نیست که بچه احساس کنه الان یهویی باید همه ی دوستاشو از دست بده و بره بشینه سر یه کلاس دیگه. بچه در عین اینکه توی همون کلاسه و با همون بچه ها، دیرتر از بقیه میره بالا.

در مورد ا گ اس هم مثل بقیه گفت که از ساعت 15 میشه بچه رو برداشت. بعدش بهتره که راس ساعت بیاین، مثلا 3، 3.5، چهار و ... .

در مورد ثبت نام هم مثل همون یکی مدرسه گفت که از نوامبر به بعد ما بررسی می کنیم، حدود ژانویه-فوریه، شما نتیجه رو می گیرین.

تو نوامبر اینا براتون یه نامه میاد که باید تست های پزشکی بچه رو انجام بدین.

روز ثبت نام ما با بچه تون بازی می کنیم تا ببینیم سطحش چیه و چطور بچه ایه و ... ولی این بازی، معیار ما برای برداشتن بچه نیست. چون ممکنه یه بچه ای روز اول خیلی خجالتی باشه و دلش نخواد صحبت کنه. این فقط یه ارزیابیه از بچه، همین.

گفت سال گذشته ما همه ی بچه هایی که مال این شهر بودن رو تونستیم قبول کنیم. ولی خب یکی مال یه شهر دیگه بود، اونو رد کردیم. معمولا هم می تونیم به همه ی کسایی که درخواست داده ان جا بدیم.

برای کسایی که می خوان بیان این مدرسه، یه جلسه ی آشنایی هست که حدود آپریل میاین با بچه تون تا خانواده ها همدیگه رو بشناسن، بچه ها همدیگه رو بشناسن.

دوباره باز یه روز دیگه هم یه جلسه ی دیگه دارن برای ارزیابی بچه (بازم قبل از شروع مدرسه) که گفت اون روز بچه رو میارین میذارین و میرین. بعد میاین ورش میدارین. ما اینا رو برای خودمون یادداشت می کنیم و قرار نیست در موردش به شما گزارشی بدیم.

بعدم که یه روز جشن شکوفه هاست و بچه ها میان، یه ساعتی توی مدرسه هستن و میاین می برینشون و از روز بعدش مدرسه شون واقعا شروع میشه.

فردا (یعنی امروز) می تونین بیاین مدرسه رو توی یه روز عادی ببینین. می دونیم که این کار آزاد که می گیم، خیلی برای والدین بلک باکسه و فکر می کنن چه چیز مرموزی توشه و بچه ها دارن چیکار می کنن. برای همین ما یه روز توی طول هفته رو در نظر گرفته ایم که شما می تونین بیاین ببینین مدرسه رو.

ما توصیه مون اینه که بدون بچه ها بیاین، چون شما قراره تصمیم بگیرین. اگر بچه تون بیاد و ببینه و خوشش بیاد یا نیاد و شما تصمیم دیگه ای براش بگیرین، خودتون اذیت میشین. بچه قابلیت اینو نداره که تصمیم بگیره کجا براش مناسبه. اما اگر دوست داشتین، می تونین بچه هاتونو بیارین. فقط لطفا دقت کنین که معلم ها واقعا دارن درس میدن، سعی کنین خیلی مزاحمشون نشین. و اینکه ممکنه چیزای عجیب غریب هم ببینین دیگه. شما توی یه روز عادی میاین مدرسه و ممکنه ببینین که مثلا دو تا بچه دعوا می کنن یا هر چیز دیگه ای.

دیگه اینکه در مورد اینکه بچه ها بعد از این مدرسه چطوری میرن به مدرسه های دیگه با سیستم های کاملا متفاوت، گفت که بچه ها خیلی راحت عادت می کنن و مشکلی از این بابت نیست.

وسط حرف هاشم هی دو سه بار با خنده گفت آدما فکر می کنن بچه های این مدرسه ها نمیرن دبیرستان ولی میرن، نگران نباشین.

اما بعدتر وسط حرفاش گفت من اصلا راجع به تعدادی که میرن به دبیرستان صحبت نمی کنم چون به نظرم اصلا معیار مناسبی نیست که بر اساس اون تصمیم بگیرین که یه مدرسه مدرسه ی خوبیه یا نه.

و خب این آخری خیلی زد تو پر من دیگه. من نمی گم بچه حتما باید بره دبیرستان، ولی نباید هم این جوری باشه که ما بچه رو بذاریم تو مدرسه ای که بعدا اگر خواست بره دبیرستان، مجبور بشه بیشتر از بقیه تلاش کنه.

--

من رفتم تو فیس بوک یه اکانت درست کردم، توی یکی از گروه های شهرمون پرسیدم که اگه میشه بیاین تجربه هاتونو بگین این مدرسه یا فلان مدرسه (اونی که مدیرش آقا بود). تقریبا همه گفته ان این مدرسه. حالا رفتم پرسیدم میشه از این مدرسه دبیرستان هم رفت؟ چند نفر میرن دبیرستان؟ حالا منتظرم تا جواب بدن.

--

ولی من چیزی که دوست نداشتم، آمار ندادن اون خانم مدیر بود. خب به نظر من، هر آدمی حق داره ملاک متفاوتی داشته باشه. اینکه از دادن آمار امتناع کنیم صرفا به این دلیل که این معیار ما نیست، کار درستی نیست. شاید شنونده، معیارش دقیقا دبیرستان رفتن باشه!

حالا امروز میریم مدرسه رو ببینیم. سعی می کنم از مدیره یه جوری بپرسم که بالاخره میشه روی مدرسه ی شما حساب کرد اگه آدم براش مهم باشه دبیرستان رفتن یا نه.

--

یه چیزی که خانمه گفت و به نظرم خیلی جالب و درست بود این بود که می گفت از من می پرسن آیا این مدرسه برای بچه های فلان مدل مناسبه یا نه. من با اطمینان میگم بله. این مدرسه برای هر بچه ای مناسبه. اما سوال اینه که آیا این مدرسه برای این والدین هم مناسبه یا نه؟ بچه ها کنار میان با سیستم هر مدرسه ای، اونی که کنار نمیاد، پدر یا مادر بچه است.

--

الان دیگه همه ی مدرسه ها رو رفتیه یم. فکر می کنم احتمالا همون مدرسه ی کاتولیک انتخاب اولمون باشه. این مدرسه رو باید اون بحث دبیرستان رفتنش رو بپرسم. اگه بیشتر به درد کسایی بخوره که بعدا می خوان برن رئال شوله، احتمالا انتخاب دوممون میشه همون مدرسه ی آقای مدیر (که رایانم همونجا میره).


نظرات 9 + ارسال نظر
فرزانه شنبه 2 مهر 1401 ساعت 14:56

اگه میگفتن چند ساله وبلاگ دختر معمولی رو میخونی میگفتم یکی دو سال ...ولی با این پیت مدرسه ها به خودم اومدم دیدم تقریبا از سالی که هنوز کلاس المانی نمیرفتی ( نمیدونم واقعا چند سال پیش میشه) من دارم شما رو میخونم و الان پسرتون داره میره کلاس اول و خدا میدونه نوشته هات چقدر کمک کرد به جهان بینی من که بزرگ تر و عمیق تر بشه

منم گاهی وقتا راستش وحشت می کنم می بینم زمان انقدر زود میگذره و من از زمانی که بچه نداشته ام، داشته ام می نوشته ام! حیفه واقعا که عمر آدم انقدر زود میگذره.
خوشحالم که نوشته هام بهت کمک کرده (هرچند که من هیچ وقت چیز خاصی ننوشته ام و همه اش زندگی روزمره ام بوده)، ولی خب خودمم خیلی بزرگ شده ام .

زینب شنبه 2 مهر 1401 ساعت 01:08

خب پس همشهریای من بی شعور تشریف دارن اگه سیستم الان این جوری نیست


از اول راهنمایی تا پیش دانشگاهی هم کلاسی بودین ؟ همه مدرسه ها از اول ابتدایی تا شیشم یا پایه راهنمایی با هم ، دبیرستان با هم داخل ی مدرسه ولی کلاس های متفاوتن. من ابتدایی یک مدرسه یک کلاسه از اول ابتدایی تا پنجم با هم داخل یک کلاس بودیم تمام پنج سال رو داخل این جور مدرسه ای در روستا بودم . باز تجربه بد از اذیت بزرگترا داشتم با هم سنام راحت بودیم ولی بزرگترا یا ما رو اذیت می کردن یا فقط اذیت نمی کردن از حمایت خبری نبود . من این مدارس رو نه تایید می کنم نه رد . دوران راهنمایی مدرسه پایه های هفتم تا نهم داشت همه دختر بودیم و هر پایه هم سن داخل ی کلاس جدا از بقیه پایه ها . واقعا آرامش روانی خوبی داشتم همین طور دبیرستان .

من منظورم این نبود. ببخشید.
نه، ما فقط توی یه مدرسه بودیم. یعنی؛ مدرسه مون از اول راهنمایی داشت تا آخر پیش دانشگاهی.
من فکر می کنم یه دلیلش برای شما احتمالا این بوده که معلم ها آموزش خاصی در این زمینه ندیده بوده ان، یعنی، بچه ها از سر مجبوری توی یه کلاس بوده ان. نه اینکه به عنوان یه سیستم بهش نگاه کرده باشن و طراحی کرده باشن که حالا وقتی بچه ها با همن باید چطوری درس داد و چه مسئولیت هایی رو به چه کسایی واگذار کرد.
یه چیز دیگه ای هم که باید در نظر گرفت اینه که از همون زمان ما هم تا الان کلی فرق کرده مدرسه ها. یعنی؛ حتی با همون سیستم عادی هم الان دیگه بچه ها به اندازه ی زمان ما اذیت نمیشن. ممکنه همین الانم برین مدرسه ی دبستان خودتونو ببینین و ببینین که بچه ها راحت تر با هم کنار میان.
حالا امیدوارم ما هم در نهایت یه مدرسه ای رو برای پسرمون انتخاب کنیم که راضی باشه :).

زینب جمعه 1 مهر 1401 ساعت 13:32

یا ملت ایران ژنتیکمون متفاوت از دنیاییم یا من تجربه بد داشتم . ی بچه چهار ساله رو می فرستیم مهدکودک ی دختر یکساله چشم و چال واسش نذاشته ی دختر بزرگتر وسایلشو بدون اجازه می قاپه و اگه نده کتکش میزنه . از ترسش وسایل جدید مثل مدادرنگی جدید با خودش نمیبره مهدکودک . طرف هم پسر تشریف داره مورد آزار و اذیت دختراست

الان این جوریه؟ من فکر می کردم الان سیستما خیلی بهتر شده. قدیم شاید بچه ها همدیگه رو اذیت می کردن و می زدن ولی الان دیگه مربی ها متفاوت شده ان، پدر و مادرها فهمیده تر شده ان، متفاوت رفتار می کنن، نمیذارن بچه ها همدیگه رو بزنن.
حتی همون قدیمم باز خیلی بد نبود. خود ما مدرسه مون از اول راهنمایی داشت تا پیش دانشگاهی ولی من هیچ تجربه ای نداشتم که بخوام به خاطرش به کسی بگم مدرسه هایی که بچه ها قاطی باشن بده.

زهرا جمعه 1 مهر 1401 ساعت 13:32

چقدر جالب بود! من تا به حال انقدر درگیر بحث مدرسه ها نبودم..
بعضی از توضیحات این مدرسه منو یاد هاگوارتز میندازه

آدم هر چیزی رو نشناسه براش پیچیده است. وگرنه شاید برای یه آلمانی خیلی هم سیستمشون پذیرفته شده و ساده باشه ولی واسه ما خیلی همه چی گنگ و نامعلومه.
چرا حالا هاگوارتز؟!!

صبا جمعه 1 مهر 1401 ساعت 13:31 https://gharetanhaei.blog.ir/

مگه دبستان ۶ سال نیست اونجا؟

نه عزیزم. 4 سال دبستانه.سیستم کلیش این شکلیه:
https://eucbeniki.sio.si/nem9/2969/index2.html ).
و فقط از دبیرستانه که بچه می تونه بره دانشگاه. بقیه به این منظور طراحی نشده ان. یعنی اگر بچه بخواد بره رئال شوله و بعد وسطش پشیمون بشه و بگه من می خوام برم دبیرستان، اصلا راحت نیست. باز توی بعضی از حالت هاش میشه رفت مثلا یه سال اضافه تر خوند و رفت دیپلم گرفت ولی راه مستقیم دانشگاه رفتن از همون دبیرستان میگذره.
واسه همین ما واسه مون مهمه که حتما بره دبیرستان.

دختری بنام اُمید! جمعه 1 مهر 1401 ساعت 13:30

چقدر پدر و مادرهای ما راحت بچه بزرگ کردن، البته هنوزم تو ایران همینه، سبک متفاوتی برای مدرسه وجود نداره، یا مدرسه دولتیه، یا غیرانتفاعیه، بقیه مدرسه ها مثل شاهد و تیزهوشان که کلا بحثشون جداست. من یادمه همیشه رفتم نزدیک ترین مدرسه به خونمون تا دبیرستان و انتخاب رشته که خب باعث شد برم مدرسه خیلی دورتر.
کارتون سخته واقعا. امیدوارم بهترین انتخاب رو بکنین برای پل پسرتون :)

میدونی چیه؟ من فکر می کنم ما فکر می کنیم که پدر و مادرامون راحت بچه بزرگ کرده ان. ولی واقعا راحت نبوده و اونا هم این دغدغه ها رو داشته ان.
ما که رفتیم مدرسه ای که مامانمون توش درس می داد .
مرسی عزیزم، امیدوارم همین طور بشه :).

AE جمعه 1 مهر 1401 ساعت 11:49

چقدر پدر مادر بودن سخته :)
آدم به ذهنش نمیاد همین مدرسه‌ای که می‌رفتیم اینقدر برای پدر مادر دغدغه بوده

دقیقا همین طوریه. خیلی چیزا رو آدم باید در نظر بگیره.
عین نفس کشیدن آدم می مونه، یه چیزی که آدم هیچ وقت بهش توجه نکرده، ولی یه بار که مجبور میشه بهش دقت کنه، می بینه چه سیستم پیچیده ای پشتشه.

نیکی جمعه 1 مهر 1401 ساعت 10:29

سلام.به نظرم خودت رو درگیر مدارس نکن در نهایت همشون یه چیزن.همون مدرسه نزدیک بفرست اگه راضی نبودی سال دیگه عوض کن

سلام عزیزم،
نمی دونم واقعا. شایدم این طوری باشه و ما الکی زیاد داریم سختش میکنیم قضیه رو :).

صبا جمعه 1 مهر 1401 ساعت 10:15 http://gharetanhaei.blog.ir/

پسر صاحبخونه قبلی من می رفت مدرسه کاملا والدروف، و خیلی راحت رفت دبیرستان عادی.اصلا چالش نداشت.
این مدرسه های این مدلی شاید برای دبیرستان که بچه بعدش میخواد بره دانشگاه خیلی مناسب نباشند ولی برای دبستان به نظر من مناسبند.
و اتفاقا من داشتم فکر میکردم اگر گل پسر بره اینجا احتمالا یکی دو سال رو جهشی میخونه و تازه مدرسه رو زودتر تموم میکنه.
و البته طبق حرفهای خودت من برداشتم اینه که گل پسر یه کم خجالتیه و شما دوست دارید دوستهای زیادی داشته باشه، من حس کردم این مدرسه کمکش میکنه.
آهان، یه چیز دیگه هم از مدیره بپرس واسه من
میشه مثلا کلاس پنجم بچه رو برد مدرسه عادی؟

میدونی، از نظر شخصیتی هیچ مشکلی نداره و میره دبیرستان. منظورم من از نظر سطحی هست که با بچه ها کار می کنن. بالاخره برای قبول شدن توی دبیرستان باید نمره هات خوب باشه. حالا یه مدرسه ای شل می گیره و میگه برای ما نمره مهم نیست و مثلا بچه 5 هم بگیره، اکین باهاش و میگن مهم اینه که بچه خوشحال باشه. ولی یه مدرسه ای بچه رو انقدر باهاش کار می کنه که نمره اش بدتر از 2 نشه. من از این نظر منظورمه. هر مدرسه ای هم خب معیارهای خودشو داره دیگه. و می دونی، متاسفانه اینجا چون خیلی ها نمیرن دانشگاه، اگه از کسی که دانشگاه نرفته بپرسی میشه با این مدرسه رفت دانشگاه یا نه، بهت می گن که معیاراتون اشتباهه و چرا اصلا باید دانشگاه رفتن و دبیرستان رفتن مهم باشه و ... .
در حالی که خب بالاخره هر کسی بچه اش یه چیزی تو مایه های خودش میشه. ما فکر می کنیم که احتمال اینکه مثلا بچه های ما 4 سال دیگه بگه مامان من می خوام مکانیک بشم کمه. واسه همین می خوایم جایی بره که مدرسه خوب باهاش کار کنه و این طوری نباشه که برای اینکه فردا بچه بخواد دبیرستان قبول بشه ما مجبور باشیم خیلی باهاش کار کنیم و به خودش خیلی فشار وارد بشه که حالا باید چقدر توی خونه کار کنه. یعنی؛ اگر چهار سال بعد پسرمون نخواست بره دبیرستان، انتخاب خودشه. خب نره. ولی اگر خواست بره، این جوری نباشه که به خاطر انتخابی که ما براش کرده یم، عملا محرومش کرده باشیم و اصلا بالقوه نتونه بره دبیرستان.
--
یکی دو سال جهشی؟ کلا دبستان 4 ساله. یعنی دو سال دیگه بره دبیرستان؟ اون قدرم باهوش نیست دیگه بچه مون
حالا اتفاقا من دیروز بعد از اون جلسه ی پرسش و پاسخ رفتم با یکی از همکاراشون صحبت کردم. گفتم بچه ی ما رو به خاطر اینکه زبونش مثل بقیه ی آلمانی ها نیست هنوز، یه جوری پس نزنین که اینجا 5 سال مجبور بشه بمونه . گفت نه. اون مشکلی نیست.
--
از نظر شخصیتیش برای این مدرسه، نمی دونم واقعا. من از یه طرف می ترسم بیفته با بچه های بزرگتر از خودش و بیشتر خجالتی بشه و بیشتر کنار بکشه. از یه طرفم میگم مثل خواهر و برادر بزرگتر کمکش می کنن و بیشتر میارنش توی تیم. نمی دونم واقعا چی براش بهتره. خیلی انتخاب سختیه. برای اینکه این مدرسه رو قبول کنیم، لازمه از تمام سنت هایی که داشته یم دل بکنیم و به یه سیستمی که اصلا نمیدونیم چیه اعتماد کنیم.
--
در مورد سوالت، نپرسیدم از مدیرشون ولی میشه. چون مدرسه اش کاملا منتسوری نیست. در واقع، فقط ابزارهاشون مونتسوریه. وگرنه کتابشون و چیزایی که بچه یاد میگیره درست مثل سایر مدرسه هاست. فقط سبکی که باهاش به بچه درس میدن متفاوته.
--
حالا میام در مورد این مدرسه بیشتر می نویسم. یه سری چیزا رو یادم رفته بود بنویسم. یه سری چیزا هم امروز تو مدرسه شنیدیم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد